بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوي

شاعر : حافظ

مي‌خواند دوش درس مقامات معنوي بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوي
تا از درخت نکته توحيد بشنوي يعني بيا که آتش موسي نمود گل
تا خواجه مي خورد به غزل‌هاي پهلوي مرغان باغ قافيه سنجند و بذله گوي
زنهار دل مبند بر اسباب دنيوي جمشيد جز حکايت جام از جهان نبرد
ما را بکشت يار به انفاس عيسوي اين قصه عجب شنو از بخت واژگون
کاين عيش نيست درخور اورنگ خسروي خوش وقت بوريا و گدايي و خواب امن
مخموريت مباد که خوش مست مي‌روي چشمت به غمزه خانه مردم خراب کرد
کاي نور چشم من بجز از کشته ندروي دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
کشفته گشت طره دستار مولوي ساقي مگر وظيفه حافظ زياده داد